احساس
احساس

بي‌تو با حسرت و با درد جدايي چه كنم
روز و شب گريه كنم باز نيايي چه كنم؟
كنج ويران قفس مرغ دلم مانده اسير
نكند بار دگر ميل رهايي چه كنم؟
نيست جز فكر و خيال تو مرا كار دگر
چه كنم با غم اين عشق خدايي، چه كنم؟
مرغ شب نيز به تنگ آمده از ناله من
بس كه كردم ز غمت نوحه‌سرايي چه كنم؟
بسته بر حلقه زنجير غمت پاي دلم
نيست زين دام بلا، نيست رهايي چه كنم؟
در به روي همه بستم ز تو غافل نشوم
در دم مرگم اگر باز نيايي چه كنم؟
ترسم آخر تو نيايي بميرم ز فراق
به سر خاكم اگر باز نيايي چه كنم؟
كنج ويران قفس مرغ دلم مانده اسير
نكند بار دگر ميل رهايي چه كنم؟
نيست جز فكر و خيال تو مرا كار دگر
چه كنم با غم اين عشق خدايي، چه كنم؟
مرغ شب نيز به تنگ آمده از ناله من
بس كه كردم ز غمت نوحه‌سرايي چه كنم؟
بسته بر حلقه زنجير غمت پاي دلم
نيست زين دام بلا، نيست رهايي چه كنم؟
در به روي همه بستم ز تو غافل نشوم
در دم مرگم اگر باز نيايي چه كنم؟
ترسم آخر تو نيايي بميرم ز فراق
به سر خاكم اگر باز نيايي چه كنم؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

:: موضوعات مرتبط: شعر، ،
:: برچسب‌ها: انتهاي روياي الهه عزيز, احساس,
نویسنده : Mehr