میروم تا در دنیای تنهایی در انتظار مرگ خود بنشینم..آخرین آپ!
میروم تا در دنیای تنهایی در انتظار مرگ خود بنشینم..آخرین آپ!

 

به تو می اندیــــشم

به تو و تندی طوفان نگاهت بر مــــن

به خود و عشـــق عمیقت در تن

به تو و خاطــــره ها

که چرا هیچ زمانی من و تو مــا نشدیم

جام قـــلبم که به دست تو شکست

..

من چرا باز تو را می بخـــــشم؟

به تو می اندیشم

به تو که غرق در افـــــکار خودی

من در اندیشه افکار تـــوام

قانعم بر نگه کـــوته تو

هر زمان در پی دیدار توام

یــــه لحظه از یادم نمیری

دوستتتتتتتتت داررررررررررررررم

 

 

خداییش اینطوری بود حال و روزم ؟
خداییش حقمه اگه بسوزم؟

منو از دست حرفات خسته کردی
خداییش بد منو وابسته کردی


آخه تو مشکلم رو میدونستی
خداییش تو می خواستی میتونستی

جواب مهربونیمو ندادی
نگو نه ، قدرمو نمی دونستی

منو از دست حرفات خسته کردی
خداییش بد منو وابسته کردی

جوونیمو ازم راحت ربودی
خداییش اون که می گفتی نبودی

انصافا تو رفاقت کم گذاشتی
من عاشقو اصلآ دوست نداشتی


دل تنهام که رسمآ بود با تو
خداییش مشکل از من بود یا تو؟

 

 

سلام بی معرفت....سلام نامهربون...این بود جواب مهربونیام؟؟؟ یعنی حق من این بود؟؟؟

 

یعنی من انقدر واست بی ارزشم که حتی اجازه نمیدی ۱ کلمه باهات حرف بزنم؟؟؟نمی خورمت که فقط کارت داشتم...اینجوری باید رسوام کنی؟؟؟؟ مثل این دیوونه ها در به درت باشم؟؟؟با غریبه هم اینجوری برخورد نمیکنن!

خب چرا نمیخوای واس آخرین بارم که شده باهات حرف بزنم؟؟؟ نگو که حرفامونو زدیم چون آخرین بارم تو بدون خداحافظی من رفتی...این یعنی نهایت شکنجه...اگه من یه بار باهات بی انصافی کردم  تو ۱۰۰۰ بار خوردم کردی...اما بازم نمیدونم با چه غروری دارم .... رضا این عشق منو باور کن...بفهم که نیمه ی منی...اگه نبودی انقد دیوونه وار نمیپرستیدمت... اینجوری ملتمسانه ازت خواهش نمیکردم که برگردی..حتی واسه چند ساعت....هیچ احساسی دیگه بهم نداری..اینو میدونم...اما من که دوستت دارم!!! نمیخواستم اذیتت کنم فقط میخواسم واس آخرین لحظه های ... کنارم باشی...یعنی انقدر خواهش بیجاییه؟؟؟ مایی که ......    واقعا تو فراموش کردی؟؟؟

فکر نکن این لحظه های آخری که میگم پا بندت میکرد...قول میدادم رهات کنم ...قول میدادم...

بخدا هیچ جایی ندیده بودم با یه گدا اینجوری برخورد کنن...دلت   احساست .. قلبت کجا رفته؟؟!!!

این خیانت نیست...اینم بدون که تو قبلا هیچ خیانتی به مادرت نکردی که الان عذاب وجدان داشته باشی..تو پسر خوبی واس خانوادت بودی و هستی..به این شک نکن..پس این دنیا و اون دنیا مامانت ازت راضیه...فداتون بشم من..اگه من باعث شدم چند باری به خونوادت دروغ بگی واقعا معذرت میخوام..اگه بشه اون دنیا گناهاتو گردن میگیرم..من به خانوادم خیانتی نمیکنم..رسوای عشقت بودم و هستم..اینو همه میدونن !!از ته قــــــــــــــــــلبم واس سلامتی مادرت خوشحالم..و دعا میکنم و امیدوارم که همیشه سلامت و با آرامش باشه...خوشحالی تو خوشحالی منه...خیلی شرمنده ام..رضا جون اون کارایی که میگی غلط بوده و تو انجام دادی یه زمانی واس خودت و خودم عشق بود نه غلط...واســـم اون دوران خیلی زیبـــاو مقــــدسه پس نه اینجا نه تو ذهنت و نه هیچ جایی دیگه بهش بی احترامی نکن....این تنها خواهشمه..حالا اگه روزگار دوسمون نداشت و اینجوری شد دلیلی نمیشه به اون عشق پاک و قشنگ بگی غلط...!!هیچ کسی مثل ما تو این دنیا اون احساس و عشق و تجربه  نکرده ونمیکنه اینو من مطمئنم...پس بهش احترام بذار..وای چقدر با این حرفت دلم گرفت..اگه به خودم فحش میدادی ناراحت نمیشدم..اما ای کاش به عشقمون توهین نمیکردی...عشقی که واسش تو دهن کسی که گفت عشق نبود هوس بود زدم..!!!

 نمیدونی با دلم چکار کردی...به خدایی که میپرستی قسم فقط میخواستم واس آخرین بار صداتو بشنوم ...شاید هرکی جای من بود الان ازین همه خار و کوچیک کردنش پشیمون میشد..اما حرف دلمو میزنم به هیچ عنوان پشیمون نیستم ..عشقت واسم با ارزش تر از این حرفاست..اما ازینکه آرامشتو بهم زدم واقعا ناراحتم...فقط آرزوی مرگ میکنم...فقط..اگه میدونستم حرکتی از طرف من باعث میشه دنیا رو سرت آوار شه غلط میکردم ....ترجیح میدادم تو قلبم خورد شم تا اینکه ناراحتیتو ببینم..

میدونم تو الان عاشق نیستی و معنی این حرفامو اصلا نمیفهمی...نمیدونی روزی ۱۰۰۰۰۰بار یاد تو دیوونم میکنه...همه ی زندگیم خاطره ی توإ ..!دارم پرپر میشم...عین یه گنجشکی که تو قفس کوچولویی زندانیش کردن...فقط به امید اینه که شاید دوباره بتونه چند ثانیه آزادانه پرواز کنه...مثل من که فقط لنگه چند لحظه شنیدن صدات بودم...که واس کل عمرم بس بود...درک این موضوع برات سخته میدونم...خب تو که حال من و نداری..!!باتو دوران پاک کودکی و رد کردم و عاشق شدم...همه ی هستی و فکرو ذکرم بودی و هستی....

اما همه ی این خواسته هامو که فکر میکردم شاید جوابمو بدی واس یه لحـــــــظه آرامش تو زیر پــــــا میذارم عشق من...مطمئن باش من فقط خوش بختیتو میخوام...بمیرم که باعث شدم نگران بشی..باور کن با هر اس ام اس ۱۰۰ بار خودمو فحش میدادم...به قرآن دختری نیستم که این کارارو کنم...خودتم میدونی..باور کن راه دیگه ای نداشتم...نمیدونی واس اینکه از حالت با خبر باشم دست به چه کارایی که نزدم... واس همین قول میدم خودمو تنبیه کنم..قول میدم... بیچاره من..!

رضا جان به سینابگو نمیخواد خطشو عوض کنه..مثل داداشمه خیلی دوسش دارم.خودتم واس خطهایی که داشتی راحت باشو روشنشون کن..دیگه مزاحمی به نام رویا ندارین..اما بی انصاف نباشین هرکی زنگ زد فکر کنین منه بیچاره ام...گناهموپاک میکنینا...!!!همه ی شماره هاتون از تو ذهن و گوشیم پاک شد!تا به الانم ازتون معذرت میخوام...شما باید حلالم کنین...من نبودم دل و احساسم بود..

 همین الان سر انگشتامو سوزوندم  لا اقل تا چند روز  درد بکشم ..یه سیلی محکمم به خودم زدم که ... حقمه...!! اینم از طرف شما که یه ذره تو دلتون خوشحال بشین..توروخدا ببخشید..

دوست نداشتم هیچ کدوم از یادگاریاتو از دست بدم مخصوصا این وبلاگ....همیشه همه جا همرامن..اما مجبورم اینو پس بدم..با اینکه خودتم میدونی چقدر دوسش دارم و واسم با ارزشه...این وبلاگ آرامش من بود..خیلی آرومم میکرد..هدیه خیلی قشنگی بود...دل کندن ازش واقعا برام سخته..من لیاقت هیچ چیو ندارم..هیچی..میرم با درد خودم بسوزم..بازم میگم حلالم کن...  رضاجونم این نوشته ای که الان تو چند دقیقه میخونی و هیچ ارزشی واست نداره من تو یه دنـــیا درد و اشک و  ناراحتی نوشتم...واس همیشه رفتم!!خیالت راحته راحت.. این وبلاگ دیگه آپ نمیشه... کی بشه  رویا هم دیگه نفساش آپ نشه و واس همیشه نفس راحت بکشی...


 

می‌گویم: سلام
کسی جوابم نمی‌دهد
پس خدانگهدار می‌گویم!
شاید از سر اتفاق
کسی دست‌هایش تکان بخورد!!!

 

اگه دوست داری ادامه ی مطلبو بخون...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

:: موضوعات مرتبط: دل نوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: انتهاي روياي الهه عزيز,
نویسنده : Mehr