آنچه در این مدت بر من گذشت!!!
آنچه در این مدت بر من گذشت!!!

با سلام دوباره به دوستان بعد از حدود یک ماه و پوزش بابت تاخیرات.

 

آن چه در این مدت بر من گذشت را اگر بخواهم به صورت نموداری رسم کنم .ابتدای نمودار با شیب مثبت رو به بالا و بسیار عالی بود و بلافاصله با شیب نزولی و دوران بسیار سختی که منجر به غیبت اینجانب شد.که مربوط به پدرم و عمل سنگینی می شد که ایشان حدود ۱۰ روز در بیمارستان بستری بودند و مراقبت های بعد از عمل و ... +کار بسیار فشرده و سنگین در این مدت.

از این موضوعات که بگذریم به بحث شیرین مدیکال می رسیم.

همان طور که قبلا اعلام کردم.چیزی حدود یک ماه و ۱۰ روز پیش به صورت کاملا غیر منتظره ای فرم های مدیکال برای من ارسال شد و من بعد از ۱۹۳ روز pending  حقيقتا انتظار هر چيز به جز دوران in process 63 روزه را داشتم .مراتب با aramex  هماهنگ شد و بعد از 4 روز مدارك به تهران رسيد .

من تازه مي خواستم بروم و يك سري آزمايشات بدهم كه ببينم همه چيز ok باشد اما افسر محترم خوشبختانه ما را غافلگير نمودند.

مديكال اينجانب در يك پنجشنبه  بعد از ظهر و شنبه بعد از آن بعد از ظهر در مجموع كلا ظرف  يك ساعت و نيم به پايان رسيد .

داستان مديكال:

اين بخش شايد سريعترين و بي دردسرترين قسمت كارهاي من براي مهاجرت بود .چيزي كه كاملا متضاد آن را از ديگران شنيده بودم. و چندان به انجام سريع آن اميدوار نبودم.

پنجشنبه بعد از ساعت كاري حدود ساعت 2 از دكتر معتمد سفارت وقت گرفتم و به مطب ايشان رفتم.حدود 10 دقيقه اي معطل شدم و ايشان سپس من را پذيرفت.مادرم هم همراهم بود.

دكتر  روند كار را برايم توضيح دا كه بايد آزمايش خون و ادرار را در همان جا كه يك آزمايشگاه هم بود بدهم و عكس هم در بيمارستان پارس از ريه بگيرم و سپس وقتي جواب اين ها آماده شد براي دكتر ببرم و آن گاه دكتر معاينه مي كند.

سپس دكتر يك يرس فرم به من داد و گفت خداحافظ!

در همان جا آزمايش خون و ادرار را دادم (در مورد ادرار مي ترسيدم چون از چند نفر شنيده بودم خيلي به رقيق يا غليظ بودن ادرار گير مي دهند و من واقعا نظري نداشتم كه چگونه خواهد بود.(گلاب به روي همه ،فقط جهت توضيح مي گم)

خلاصه اين آزمايشات را دادم .گفتند جوابش شنبه اماده است.از آن جا هم به بيمارستان پارس رفتم و عكس ريه را گرفتم كه از دكتر همان جا پرسيدم گفت ok است.گفت شنبه تحويل بيا بگير.

شنبه دكتر گفته بود ساعت 5 تا 6 هستم.

من ساعت 5 ،كارم تموم شد و به مطب دكتر ساعت 5:20 رسيدم كه ديدم دو خانواده به روش قديم (6 نفر ) در مجموع جلوي من هستند.مادر جان زحمت گرفتن عكس را كشيده بود و منتظر من بود.وقتي من رسيدم دكتر هنوز نرسيده بود.خودم را براي يك صبر دست كم يك ساعته به گفته منشي آماده كردم.

5 دقيقه بعد از ريسدن من دكتر آمد و 3 دقيقه بعد من به عنوان اولين نفر در مطب بودم.

ماجرا اينگونه بود كه گويا خانواده اول فرم ها را فراموش كرده بودند و يكي را فرستادند تا برود فرم ها را بياوردو خانواده دوم گويا يك تماس تلفني مهم داشتند كه صبر كردند تا جواب دهند و اينجانب توسط دكتر فراخوانده شدم.دكتر به همان مهرباني پست قبل بود و كلي گفتيم و شنيديم و خنديديم.

آزمايشات را ديد و گفت ok است.و نوبت به معاينات رسيد.قد و وزن را اندازه گرفت.ضربان قلب و تنفس و گواتر و يه چيزي حدود 10 دقيقه معاينه كرد و گفت ok است و من تا 10 روز ديگر مي فرستم. اين بود داستان كوتاه مديكال من! بقيه قسمت ها هم از اين راحت تر بو تو پست بعد تعريف مي كنم.

يكي از دوستان گفته بود بعد از 50 روز passport request شدند،حقيقتا  انتظار اين سرعت را ندارم ولي اميدوارم هر چه سريعتر اتفاق بيفتد چون حوصله صبر طولاني هم ندارم.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

:: موضوعات مرتبط: دل نوشته ها، ،
:: برچسب‌ها: سخت, دشوار, مشكلات,
نویسنده : Mehr